
اقتصاد۲۴- پشتوانه دلار آمریکا دیگر طلا نیست، بلکه شبکهای پیچیده از قدرت اقتصادی، سیاسی و نظامی است که ستون اصلی نظام مالی جهانی را تشکیل میدهد. دلار پس از جدایی از طلا در سال ۱۹۷۱ نهتنها ارزش خود را از دست نداد، بلکه به قویترین ارز تاریخ مدرن تبدیل شد.
برای درک جایگاه امروز دلار باید مسیر تاریخی آن را شناخت. دلار زمانی به طلا گره خورده بود؛ یعنی هر اسکناس معادل مقدار مشخصی طلا ارزش داشت. اما این نظام پولی با تحولات سیاسی و اقتصادی قرن بیستم تغییر کرد.
از سال ۱۸۷۳ آمریکا به طور رسمی وارد استاندارد طلا شد. در این نظام دولت موظف بود در برابر اسکناسهای چاپشده، طلا تحویل دهد. این سیاست ثبات مالی به همراه داشت، اما در دوران رکود بزرگ (دهه ۱۹۳۰) کارایی خود را از دست داد و در نهایت نگهداری طلا برای مردم ممنوع شد.
پس از جنگ جهانی دوم، توافق برتون وودز (۱۹۴۴) دلار را به ارز ذخیره جهانی تبدیل کرد. آمریکا که در آن زمان دو سوم طلای جهان را در اختیار داشت، متعهد شد هر اونس طلا را معادل ۳۵ دلار نگه دارد. سایر کشورها نیز پول خود را بر پایه دلار تنظیم کردند. در واقع، طلا پشتوانه دلار بود و دلار پشتوانه ارزهای دیگر.
در سال ۱۹۷۱، ریچارد نیکسون، رئیسجمهور وقت آمریکا، قابلیت تبدیل دلار به طلا را لغو کرد. این تصمیم تاریخی که به شوک نیکسون معروف شد، پایان رسمی نظام برتون وودز را رقم زد و عصر جدیدی از پول فیات (Fiat Money) آغاز شد؛ پولی که ارزش خود را از اعتماد عمومی میگیرد، نه از یک دارایی فیزیکی.
بیشتر بخوانید: خرید دلار بهتر است یا یورو؟/ ۶ عامل کاهش ریسک خرید ارز
از آن پس دلار دیگر پشتوانه طلا نداشت، اما ایالات متحده با طراحی یک سیستم هوشمندانه توانست ارزش و تقاضای جهانی آن را حفظ کند.
پول فیات در ظاهر «بدون پشتوانه» است، اما در واقع بر پایه اعتماد عمومی و قدرت دولت صادرکننده آن ارزش پیدا میکند. در این ساختار، بانک مرکزی میتواند حجم نقدینگی را کنترل کرده و در مواقع بحران اقتصادی، پول جدید خلق کند.
دلار آمریکا نیز نمونهای از پول فیات است که ارزشش به قدرت اقتصادی و اعتبار سیاسی ایالات متحده گره خورده است.
امروزه دلار دیگر به طلا وابسته نیست، بلکه پنج ستون اصلی از آن پشتیبانی میکند:
اقتصاد آمریکا با تولید ناخالص داخلی نزدیک به ۳۰ تریلیون دلار، بزرگترین اقتصاد جهان است. بازارهای مالی این کشور عمیق، شفاف و نقدشونده هستند و سرمایهگذاران بینالمللی آن را امنترین مقصد برای داراییهای خود میدانند. این اعتماد، در واقع «پشتوانه نامرئی» دلار محسوب میشود.
پس از حذف طلا، آمریکا با عربستان و اعضای اوپک توافق کرد که فروش نفت فقط با دلار انجام شود. این سیاست، پایهگذار مفهوم پترودلار شد. از آن زمان تاکنون تمام کشورها برای خرید نفت و انرژی، ناچارند دلار ذخیره کنند؛ عاملی که بهطور مصنوعی و دائمی، تقاضای جهانی برای دلار را حفظ کرده است.
اوراق قرضه دولتی آمریکا امنترین دارایی مالی دنیا هستند. کشورها و بانکهای مرکزی برای حفظ ارزش ذخایر خود، این اوراق را میخرند و به این ترتیب، تقاضا برای دلار را بالا نگه میدارند. به همین دلیل است که حتی بدهی ۳۸ تریلیون دلاری آمریکا به جای تهدید، به ابزار حفظ سلطه دلار تبدیل شده است.
قدرت نظامی آمریکا در سراسر جهان امنیت تجارت بینالمللی و مسیرهای انتقال انرژی را تضمین میکند. این برتری نظامی، پایهای محکم برای اعتماد به دلار به عنوان ارز باثبات جهانی ایجاد کرده است. در واقع، دلار و نیروی نظامی آمریکا دو وجه از یک قدرت واحد هستند.
دلار در قلب سیستم مالی جهان جای گرفته است. شبکه سوئیفت (SWIFT) که اکثر پرداختهای بینالمللی از طریق آن انجام میشود، بر مبنای دلار کار میکند. همچنین بازار یورودلار که شامل سپردههای دلاری در خارج از آمریکا است، یکی از بزرگترین منابع تأمین مالی جهانی است. این وابستگی زیرساختی، جایگزینی دلار را تقریباً ناممکن کرده است.
اگرچه دلار هنوز قدرتمندترین ارز جهان است، اما تهدیدهایی نیز پیشرو دارد:
تحلیلها نشان میدهد سقوط ناگهانی دلار بسیار بعید است. با این حال، روندی تدریجی از کاهش سلطه و حرکت به سمت نظام مالی چندقطبی در حال شکلگیری است؛ جایی که ارزهایی مانند یورو و یوان نقش پررنگتری خواهند داشت.
با وجود این، به دلیل عمق بازارهای مالی، نقدینگی بالا و اثر شبکهای قوی، دلار احتمالاً برای دهههای آینده همچنان ارز غالب باقی خواهد ماند.
پشتوانه دلار آمریکا دیگر طلا نیست، بلکه ترکیبی از قدرت اقتصادی، نفوذ سیاسی، ساختار مالی جهانی و اعتماد عمومی است. این اکوسیستم پویا از دهه ۱۹۷۰ تاکنون توانسته ارزش دلار را حفظ کرده و آن را به ابزاری سیاسی و اقتصادی در سطح بینالمللی تبدیل کند.
درک سازوکار این سیستم برای تحلیل اقتصاد جهانی، بازارهای مالی و حتی تصمیمات سرمایهگذاری، امری ضروری است.